- لفاف کردن
- در پیچیدن: چکسه نهادن پیچیدن چیزی را در میان پارچه یا کاغذ
معنی لفاف کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درنگر آوردن، درنگریستن
دفع شر نمودن
پدافندیدن
فال گرفتن فال زدن تفال فرمودن تفال زدن
پیرا گشتن از آیین های هنج گرد چیزی گشتن دور زدن، گرد چیزی گشتن دور زدن
در نیام کردن، کوتاه آمدن، دست برداشتن درغلاف گذاشتن در نیام کردن، دست از کاری باز داشتن منصرف شدن، ترک دعوی و خصومت کردن کوتاه آمدن در مشاجره
زیاده روی کردن افراط، اسراف کردن
کفشیر کردن کبداندن جوش دادن پیوند دادن لحیم کردن جوش دادن: اگر دلت بشکستست سنگ معصیتی دل شکسته بطاعت لحام باید کرد. (ناصر خسرو. 107)
لجام زدن
ستیزه کردن ستهیدن خیره سری کردن: چون قابیل لجاج کرد گفت: بشوید و قربان کنید
دهنه زدن ستور را
ویهپیدن لوت کردن
جنگیدن جنگیدن محاربه کردن: پس بر آن قرار گرفت که مصاف کنند و تاش گرگ پیر بود و چهل سال سپهسالاری کرده بود
معاف داشتن
دو رویی کردن آشتی وا نهادن
در گذشتن جان سپردن مردن مردن وفت کردن در گذشتن
مردن، وفات یافتن
در غلاف گذاشتن، در نیام کردن شمشیر، کنایه از کوتاه آمدن در برابر شخص قوی
Defend, Vindicate
isentar
защищать , оправдывать
verteidigen, rechtfertigen
befreien
zwalniać
захищати
освобождать
звільняти
防御 , 辩护
vrijstellen